اهمیت “ذهن باز” روانشناس + توضیحات کامل


در استفاده روزمره، اصطلاح ذهن باز روانشناس مترادف با بردبار بودن یا قضاوت نکردن است. اما از منظر روان‌شناختی، این اصطلاح برای توصیف میزان تمایل افراد برای در نظر گرفتن دیدگاه‌های دیگر یا آزمایش تجربیات جدید استفاده می‌شود.

داشتن ذهنی باز برای روانشناس می تواند به معنای پرسیدن سوال و فعال بودن در جستجوی اطلاعاتی باشد که باورهای شما را به چالش می کشد.

اگرچه این باور را نیز در بر می گیرد که افراد دیگر باید در بیان عقاید و استدلال های خود آزاد باشند، حتی اگر لزوماً با آن دیدگاه ها موافق نباشند. درک میزان بسته اندیشی همیشه اولین گام برای تمرین برخی جایگزین ها است که به ما کمک می کند دیدگاه ها، یادگیری ها و تجربیات جدید را باز کنیم.

خواندن اطلاعات و توصیه های نوشته شده توسط یک روانشناس خوب می تواند برای بسیاری کمک بزرگی باشد، اما اگر فکر می کنید که باید با یک متخصص صحبت کنید، بهترین کار این است که برای موقعیت های متفاوت خود از مشاوره درخواست کنید.

ذهن باز روانشناس مستلزم پذیرش طیف گسترده ای از ایده ها، استدلال ها و اطلاعات است. این اغلب یک ویژگی مثبت در نظر گرفته می شود، زیرا یک مهارت ضروری برای تفکر انتقادی و منطقی است. به عنوان مثال در محیط های کاری، نگرش باز به شما کمک می کند تا به راحتی با دیگران کار کنید، به خصوص با کسانی که متفاوت هستند یا متفاوت از شما فکر می کنند.

دانستن این نکته مهم است که ذهن باز بودن به این معنا نیست که فرد بلاتکلیف، هوسباز یا قادر به فکر کردن برای خود نیست.ما می دانیم که داشتن ذهن باز لزوما آسان نیست. زیرا وقتی چیزهای جدیدی یاد می گیریم که با باورهای موجود در تضاد است، ممکن است احساس غرق شدن کنیم. با این حال، به خاطر داشته باشید که توانایی تغییر و تجدید نظر در باورهای منسوخ یا نادرست، بخش مهمی از یادگیری و رشد شخصی است.

تماس با زندگی شیرین

8 ویژگی شخصیتی افراد دارای ذهن باز:

 

  • آنها کنجکاو هستند که نظر دیگران را بشنوند.
  • آنها می توانند تمام ایده های ، خود را تغییر دهند.
  • وقتی اشتباه می کنند عصبانی نمی شوند.
  • آنها نسبت به دیگران همدلی دارند.
  • آنها به آنچه دیگران فکر می کنند فکر می کنند.
  • آنها نسبت به دانش و تجربه خود متواضع هستند.
  • آنها می خواهند بشنوند که دیگران چه می گویند.
  • آنها بر این باورند که دیگران حق دارند عقاید و افکارشان را به اشتراک بگذارند.

برخی از این ویژگی‌ها به رشد خوب مهارت‌های عاطفی-اجتماعی نیز مرتبط است و به ندرت آنها را در افراد خودشیفته یا خودمحور مشاهده می‌کنیم.

چگونه می توانم بفهمم که روانشناس ذهن باز دارد؟

نقطه مقابل نگرش باز معمولاً تمایل عمومی به جستجوی شواهد و ارزیابی شواهد به گونه ای است که به نفع باورهای اولیه ما باشد. این سوگیری رایج است اما در برخی افراد با شدت و سختی بیشتری نسبت به دیگران رخ می دهد.

اگر چنین است، این امکان وجود دارد که تفکر سیاه و سفید (دوگانگی) بر خلاف تفکر باز، برای شما رایج باشد.و اگرچه عملی بودن این نوع تفکر ثابت شده است، اما با کمال گرایی و عدم تحمل ابهام نیز مرتبط است.

 

روشن فکر بودن

تصور کنید که چقدر آسان یا پیچیده است که ایده های خلاف دیدگاه خود را بپذیرید. به خاطر داشته باشید که کلید تفکر فعال با ذهن باز، نه تنها باز بودن برای دیدگاه‌های جایگزین، بلکه در جستجوی فعالانه آنهاست.

 

فواید یک فرد با ذهن باز بودن

داشتن ذهن بازتر به معنای بهره مندی از برخی مزایا است. ذهن باز می تواند کمک کند به شما که:

1.اطلاعات به دست آورید

باید بدانید که به چالش کشیدن باورهای موجود و در نظر گرفتن ایده های جدید می تواند بینش جدیدی در مورد جهان به شما بدهد. حتی می تواند چیزهای جدیدی در مورد خودتان به شما بیاموزد.

2.تجربیات جدید داشته باشید

باز بودن برای ایده های دیگر نیز می تواند شما را برای امتحان چیزهای جدید باز کند.

3.دستیابی به رشد شخصی

از آنجایی که چیزهای جدیدی در مورد جهان و افراد اطراف خود می آموزید بهتر است که دارای ذهنی باشید که باز است تا شاهد رشد بیشتر خود در زمینه های متفاوت باشید!

4.از نظر ذهنی قوی شوید

ایده‌ها و تجربیات جدید می‌تواند به شما کمک کند تا فردی قوی‌تر و سرزنده‌تر شوید. این به این دلیل است که تجربیات و دانش شما همچنان بر روی یکدیگر ساخته می شود.

5.احساس خوش بینی بیشتر

یکی از مشکلات حفظ ذهن بسته این است که اغلب منجر به احساس منفی بیشتر می شود. باز بودن ذهن می تواند به ایجاد نگرش خوش بینانه تر نسبت به زندگی و آینده کمک کند.

6.چیزهای جدید بیاموزید

زمانی که خود را با همان ایده های قدیمی احاطه کرده اید، ادامه یادگیری دشوار است. فشار دادن محدودیت ها و ارتباط با افراد با دیدگاه ها و تجربیات مختلف می تواند به حفظ ذهن شما کمک کند.

چگونه ذهن باز را پرورش دهیم؟

یادگیری ذهن بازتر ممکن است، اما می تواند چالش برانگیز باشد. زیرا از بسیاری جهات، ذهن ما طوری طراحی شده است که مفاهیم را به عنوان یک کل ببیند. ما یک ایده یا دسته ای از دانش را توسعه می دهیم که آن را طرحواره می نامیم. و همانطور که با اطلاعات جدید روبرو می شویم، تمایل داریم آن ها را در یکی از طرحواره های موجود خود در یک فرآیند ذهنی که به عنوان جذب شناخته می شود، مرتب کنیم.

 

با این حال، گاهی اوقات چیزهای جدیدی که یاد می گیریم با آنچه قبلاً می دانیم مطابقت ندارد. در این مورد، ما باید درک خود از جهان را در فرآیندی به نام تطبیق تنظیم کنیم. اساسا، ما باید طرز فکر خود را برای مقابله با این اطلاعات جدید تغییر دهیم. از این نظر، گاهی اطلاعات جدید نیاز به تجدید نظر در چیزهایی دارد که فکر می‌کردید می‌دانید.

 

اما علاوه بر این، این مستلزم آن است که بتوانیم قضاوت های خود را کنار بگذاریم، شواهد موجود را به طور جدی تجزیه و تحلیل کنیم و بپذیریم که اشتباه می کنیم. این فرآیند می تواند دشوار، گیج کننده و گاهی دردناک باشد و حتی می تواند زندگی را تغییر دهد.

 

با سوگیری تایید مبارزه کنید

یک گرایش شناختی که به عنوان سوگیری تایید شناخته می شود، ممکن است یکی از بزرگ ترین عوامل در ایجاد ذهن بسته باشد. سوگیری تأیید شامل توجه بیشتر به چیزهایی است که باورهای موجود ما را تأیید می کند و در عین حال شواهدی را که افکار ما را به چالش می کشد نادیده می گیرند.

 

بنابراین، آگاهی از سوگیری تایید ، شاید یکی از بهترین راه ها برای مبارزه با آن باشد. هنگامی که با اطلاعات روبرو می شوید، لحظه ای را در نظر بگیرید که چگونه این سوگیری ممکن است بر نحوه ارزیابی اطلاعات شما تأثیر بگذارد.

 

چگونه بفهمم که ذهن باز دارم؟

چند لحظه وقت بگذارید و برخی از استدلال هایی را که ممکن است ایده های شما را به چالش بکشد بررسی کنید.

 

به آن زمان بدهید!

وقتی چیزی می شنوید که با آن موافق نیستید، اولین غریزه شما ممکن است مخالفت یا خاموش کردن آن باشد. به جای گوش دادن یا در نظر گرفتن دیدگاه دیگر، وارد ذهنیتی می شوید که در آن فقط سعی می کنید به طرف مقابل ثابت کنید اشتباه می کند، گاهی حتی قبل از اینکه فرصتی برای در نظر گرفتن همه نکات داشته باشید.

راه حل این است که به خود فرصت کوتاهی بدهید تا استدلال ها را بررسی کنید و شواهد را ارزیابی کنید.

 

تواضع فکری را تمرین کنید

حتی اگر در یک موضوع متخصص هستید، سعی کنید به خاطر داشته باشید که مغز بسیار ناقص تر و نادقیق تر از آن چیزی است که بسیاری از ما می خواهیم اعتراف کنیم.

 

سخن پایانی

وقتی مردم فکر می‌کنند که در موضوعی مرجع هستند یا معتقدند که از قبل همه چیزهایی را که باید بدانند می‌دانند، کمتر تمایل دارند اطلاعات جدید را جذب کنند و ایده‌های جدید را در نظر بگیرند. این نه تنها پتانسیل یادگیری شما را محدود می کند، بلکه باعث می شود دانش خود را در مورد یک موضوع بیش از حد ارزیابی کنیم و از نادانی خود کور شویم.پس روانشناس خوب تمام تعصبات را کنار میگذارد و با منطق و تفکر پیش میرود!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *