چگونه واقعیت را همانطور که هست بپذیریم؟


پذیرش مشکلات یکی از موضوعات معلق ما در زندگی است. برای ما سخت است که هر چیزی را که دوست نداریم یا با انتظارات ما مطابقت ندارد بپذیریم. در واقع فاصله ای که بین انتظارات ما و واقعیت وجود دارد به یکی از منابع اصلی رنج ما تبدیل می شود.

اگر واقعیت را نپذیریم و آرزو کنیم همه چیز متفاوت باشد، خود را به رنج بیهوده محکوم می کنیم. در واقع، بسیاری از اوقات این رنج نتیجه واکنش‌های احساسی، نگرش‌ها و افکار ماست، نه پیامدهای خود مشکل!

اگر به آنچه می خواهید نرسید، رنج می برید. اگر چیزی را که نمی خواهید بدست آورید، رنج می برید. حتی زمانی که دقیقاً به چیزی که می خواهید می رسید، باز هم رنج می کشید زیرا می دانید که نمی توانید آن را برای همیشه داشته باشید.

 

عدم پذیرش و حلقه نارضایتی مزمن

وقتی هیچ چیز ما را راضی نمی کند و ما دائماً شادی خود را تابع دستیابی به چیزهای خاصی می کنیم، این خطر را داریم که کل زندگی خود را در انتظار آینده ای بهتر بگذرانیم که هرگز نخواهد آمد. بسیاری از مردم بر این باورند که وقتی شرایطشان تغییر کند، وقتی شغل بهتری پیدا کنند یا شریک روحی خود را پیدا کنند، خوشحال خواهند شد. آنها فکر می کنند که تنها زمانی می توانند از زندگی لذت ببرند که به خواسته های خود برسند.

 

مشکل این ذهنیت این است که ما تمایل داریم شادی ناشی از برخی موقعیت ها را بیش از حد تخمین بزنیم، برخی از روانشناسان به گروهی از افراد پول دادند تا سرمایه گذاری کنند و از آنها خواستند که در صورت پیروزی یا باخت احساسشان را برآورد کنند. آنها همچنین گروهی از دانش‌آموزانی را که در آستانه امتحان بودند، استخدام کردند و از آنها پرسیدند که بسته به نمره‌ای که کسب می‌کنند چقدر خوشحال یا غمگین خواهند شد.

 

پذیرش – پذیرفته شدن

ما نه آنقدر که فکر می‌کردیم غمگین می‌شویم وقتی اتفاقی منفی برایمان می‌افتد و نه آنطور که انتظار داشتیم با اتفاقات مثبت احساس خوشحالی می‌کنیم.

 

به همین دلیل نپذیرفتن زمان حال و زندگی به امید آینده ای بهتر می تواند ما را به حالت نارضایتی مزمن سوق دهد که به نام بوواریسم شناخته می شود. این سندروم از شخصیت ادبی مادام بواری الهام گرفته شده است، زنی که دائماً از وضعیت زناشویی خود ناراضی است و در دنیایی از رویاها زندگی می کرد.

 

بوواریسم به دلیل تضاد بین رویاها و آرزوهای ما است که اغلب با امکانات ما نامتناسب است، و واقعیتی که ناامید کننده تلقی می شود. این نارضایتی معمولاً منجر به رفتارهای ناسازگاری می شود که باعث ناامیدی بیشتر می شود، بنابراین حلقه نارضایتی را می بندد که ما را محکوم به ناراحتی می کند.

 

پذیرش به عنوان راهی برای شادتر بودن

گاهی اوقات زندگی ما را در معرض آزمایش‌های سخت قرار می‌دهد، اما بستن چشم‌ها بر روی آنچه اتفاق می‌افتد، واقعیت‌ها را تغییر نمی‌دهد، برعکس، می‌تواند منجر به بروز اختلالات روانی ناشی از سرکوب محتوای عاطفی شود که ادامه دارد. از ناخودآگاه ما را پریشان کند. یونگ گفت: “در برابر آنچه مقاومت می کنید، پابرجاست”

 

درک این نکته ضروری است که ناامیدی معمولاً به انتظارات ما بستگی دارد. اگر انتظارات غیر واقعی را پرورش دهیم و این انتظارات برآورده نشود، احساس ناامیدی و نارضایتی خواهیم کرد. این نوع افکار باعث می شود در گلایه ها و تلخی ها فرو برویم. پذیرش واقعیت به همان شکلی که هست به ما کمک می‌کند تا با آرامش و آسودگی از شکست‌ها عبور کنیم.

 

پذیرش واقعیت اولین قدم برای برقراری مجدد تعادل در زندگی ماست.

پذیرش شامل توقف همذات پنداری با موقعیت‌های خاص است و مهم‌تر از همه، رهایی خود از احساساتی که به ما آسیب می‌رسانند.

 

چگونه چیزها را همانطور که هستند بپذیریم؟

در شکایت غرق نشوید، به دنبال راه حل باشید. پشیمانی از آنچه برای شما اتفاق افتاده است، وضعیت را تغییر نخواهد داد. تا حدودی می‌تواند تهذیب‌کننده باشد، اما اگر در شکایت گیر کنید، قربانی شرایط خواهید شد.

 

شکایت هایی که منجر به برنامه عملی نمی شود، اتلاف انرژی است، انرژی که می تواند هوشمندانه تر برای یافتن راه حل های جایگزین استفاده شود. از خود بپرسید چه چیزی شما را آزار می دهد و واقعاً چه چیزی را می توانید در مورد وضعیت خود تغییر دهید تا آن را بهبود بخشید.

 

رها کردن را بیاموزید. همیشه نمی‌توانید موقعیت‌ها را تغییر دهید زیرا سطح کنترل شما بر آنچه اتفاق می‌افتد محدود است. در این صورت باید یاد بگیرید که از تمام آن افکار و احساسات مضری که به آنها دست و پنجه نرم می کنید رها کنید.

 

معلم مراقبه آژان چاه گفت: «اگر کمی رها کنی، اندکی آرامش خواهی داشت. اگر زیاد رها کنید، آرامش زیادی خواهید داشت.» ذهن آگاهی به شما کمک می کند آرامشی را که اینجا و اکنون به آن نیاز دارید بیابید، اما اگر یک موقعیت آسیب زا را تجربه کرده اید، ممکن است به کمک روانشناختی بیشتری نیاز داشته باشید.

 

قدردانی را تمرین کنید. گر از همه چیزهایی که دارید راضی نیستید، با هر چیزی که کمبود دارید نیز خوشحال نخواهید شد ، یعنی فهرستی از چیزهایی که برای احساس قدردانی تنها در ده هفته شادی و سطح رضایت ما از زندگی را 25 درصد افزایش می دهد. در حالت ایده آل، هر شب قبل از رفتن به رختخواب، سه دلیل برای احساس قدردانی خود بنویسید. کم کم با دید مثبت تری به زندگی نگاه خواهید کرد و به طور فزاینده ای دلایل  بیشتری برای تجربه قدردانی خواهید یافت.

 

یک مطالعه انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که به جای تمرکز بر تمام چیزهایی که کمبود دارید، همه چیزهایی را که دارید به خاطر بسپارید. نگه داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاری ابزاری عالی برای یادگیری توجه به همه چیزهای ارزشمندی است که احتمالاً آنها را بدیهی می دانید.

 

روایت خود را تغییر دهید. شما داستان خودتان هستید. این درباره داستان وقایع زندگی شما نیست، بلکه در مورد روایتی است که حول آن ساخته اید و نقشی که بر عهده گرفته اید: قهرمان یا قربانی!

 

و در پایان

به جای اینکه به خود برچسب هایی تعمیم دهید که شما را محدود می کند، روی موقعیتی تمرکز کنید که باعث ناراحتی شما می شود. به این فکر کنید که چه چیزی را دوست ندارید و چه چیزی را باید تغییر دهید تا احساس رضایت کنید. وقتی این افکار منفی را در سر دارید، چه واکنشی نشان می دهید؟ اگر آن فکر منفی در ذهن شما نمی چرخید، چه کاری می توانید انجام دهید؟ بدون آن چه احساسی خواهید داشت؟ تغییر روایتی که حول یک رویداد می سازید به شما این امکان را می دهد که واقعیت را از منظری مثبت تر و توسعه پذیرتر فرض کنید.

به شما مقاله روانشناس خوب را پیشنهاد میکنم 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *