بررسی تاثیر آموزش درمان عقلانی – هیجانی رفتاری بر سلامت روان زنان

سلامت روان زنان

بررسی تاثیر آموزش درمان عقلانی –هیجانی رفتاری بر سلامت روان زنان 25تا32 ساله شهر تهران

دکتر شیرین ولی زاده فرزانه زادشیر آزیتا داودی فر

چکیده

سلامت روانی، در قالب پدیده ای روانی- اجتماعی، مستلزم درک و تفسیر درست از امور مرتبط است و آن را باید در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و تعدیل کننده مورد توجه قرار داد. اختلال روانی نیز مانند هر رفتار دیگر، منتج مولفه های زیستی، محیطی و اجتماعی است و کمتر می توان برای هر گونه رفتار و از آن جمله هر یک از اختلالات روانی، علت واحدی را برشمرد.

اخیراً در روان شناسی و روان پزشکی، شناخت جایگاه ویژه ای در سبب شناسی و درمان اختلالات هیجانی به خود اختصاص داده است و گفته می شود که روان شناسی دوباره به نقطه آغازین خود بازگشته است (اتکینسون و همکاران).

هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش درمان عقلانی –هیجانی رفتاری بر سلامت روان زنان 25 تا 32 ساله شهر تهران انجام شد.

مواد و روش کار

جامعه پژوهش شامل کلیه زنان 25 تا 32 سال شهر تهران است. طرح پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی، گروه آزمایشی – گروه کنترل: با آزمودنی های همتا بود. به منظور دستیابی به زنان با سلامت روان پایین آزمون سلامت روانی (GHQ) روی این زنان اجرا شد و برای انتخاب نمونه پژوهش 62 نفر زن با سلامت روانی پایین شناسایی شدند که از این تعداد 45 نفر اعلام آمادگی جهت شرکت در جلسات کردند.

سپس به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده 44 نفر از زنان انتخاب شدند. که به طور تصادفی به دو گروه 22 نفری (گروه آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 12 جلسه درمانی (به مدت 100 دقیقه) تحت آموزش و درمان قرار گرفتند در این نوع شیوه ی درمانی، هدف مطالعه زیر ساخت های تفکر و نحوه نگرش کلی فرد است.

در این نوع شیوه ی درمانی، به زنان کمک شد تا الگوهای تفکر تحریف شده و رفتار ناکارآمد خود را تشخیص داده و آن ها را تغییر دهند. در خلال جلسات درمان، درمانگران، ارتباط بین تفکر، احساس و رفتار را برای زنان مشخص می کردند تا بتوانند پاسخ های منطقی برای افکار خودآیند را جستجو کنند.

قبل و بعد از مرحله آموزش و درمانگری پرسشنامه سلامت روان (GHQ) روی هر دو گروه اجرا شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از روش آماری t همبسته استفاده شد.

نتیجه گیری و یافته ها

نتایج پژوهش بیانگر آن بود که آموزش درمان عقلانی– هیجانی رفتاری موجب افزایش سلامت روان زنان می شود.

بحث

در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که آموزش روش درمان عقلانی، هیجانی و رفتاری در سلامت عمومی موثر هستند. لذا با توجه به اثربخشی این آموزش و با توجه به تاثیر سلامت عمومی بر وضعیت سلامت و بیماری افراد پیشنهاد می شود که مشاوران و متخصصین بهداشت روان با به کارگیری فنون و راهبردهای درمانی و آموزش این روش، در ارتقاء سلامت عمومی زنان مراجع اقدام نمایند.

کلید واژه:درمان عقلانی – هیجانی رفتاری، سلامت روان

مقدمه

در سال های اخیر توجه به سلامت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنان آنان به خدمات درمانی، ابعاد تازه تر یافته است (آرجیل ، 2005).

سلامت روانی، در قالب پدیده ای روانی- اجتماعی، مستلزم درک و تفسیر درست از امور مرتبط است و آن را باید در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و تعدیل کننده مورد توجه قرار داد. اختلال روانی نیز مانند هر رفتار دیگر، منتج مولفه های زیستی، محیطی و اجتماعی است و کمتر می توان برای هر گونه رفتار و از آن جمله هر یک از اختلالات روانی، علت واحدی را برشمرد.

اخیراً در روان شناسی و روان پزشکی، شناخت جایگاه ویژه ای در سبب شناسی و درمان اختلالات هیجانی به خود اختصاص داده است و گفته می شود که روان شناسی دوباره به نقطه آغازین خود بازگشته است (پاکیزه، 1387).

دانشمندان تفکر را، هم رکن اساسی و هم مبدل رفتار موجود انسانی می دانند. نظریه بک در مورد اختلالات هیجانی بیانگر آن است که اولین مولفه در این گونه اختلالات، حضور افکار منفی خودکار است (صادقی، 1380). به نظر بک (1976)، ما با رویدادهای زندگی، همیشه برخوردی صد درصد واقع بینانه نمی کنیم؛ هر کدام از ما آسیب پذیری هایی داریم و واکنش های ما در برخورد با مسایل زندگی، در بسیاری از موارد، بی تناسب است.

به اعتقاد ولپی، ادراک ما از اشیا و موقعیت های دنیای پیرامون، یکی از تعیین کننده های اصلی اعمال ماست و در نتیجه، افکار نقشی اساسی در رفتار انسان بازی می کنند (بخشانی، 1372). تفکر، تعیین کننده احساس است و تغییر در تفکر، تغییر در عواطف را در پی خواهد داشت (شارف ، 2000).

لازاروس معتقد است که حادثه فشار روانی زا، به تنهایی موجب اختلال روانی نمی شود، بلکه تفسیر و ارزیابی آن به وسیله فرد است که در ایجاد بیماری نقش اساسی دارد (گُردی، 1384).

به گفته الیس، تفکر، احساس و عمل کاملاً با یکدیگر در تعامل هستند و هر یک از این عوامل، پیوسته در حال تاثیرپذیری از دو عامل دیگر و تاثیرگذاری بر آن ها هستند و اختلالات عاطفی، نتیجه تفکر غیر منطقی است (شفیع آبادی و ناصری، 1378).

یکی از نتایج بارز کاهش آشفتگی عاطفی، تغییر در باورهای غیر منطقی و افکار خودکار است (کاسی نوف ، 1998). تفکر غیر منطقی در بسیاری از موارد، موجب روان رنجوری و اختلال ارتباطی می شود و به الگوهای ارتباطی ای منجر می شود که تداوم رابطه را مشکل می سازند (الیس، 1993).

کسانی که دارای الگوهایی ثابت از تفکرات غیر منطقی هستند به کمک روان شناختی احتیاج دارند (الیس، 1973). یک اصل مهم در درمان منطقی – عاطفی این است که نارسایی عملکرد تفکر، از تعیین کننده های اصلی آشفتگی عاطفی است و اختلالات روان شناختی متاثر از نوع این عملکرد، ادراک و نظام ارزشی است (والن، دیجیوزپه و درایدن ، 1992).

به نظر گلدنبرگ و گلدنبرگ، هدف شناخت درمانی، ایجاد تغییر در تفکر و فعالیت ها به وسیله تاثیرگذاری بر الگوهای هشیار تفکر فرد است (سلطانی نژاد، 1377). روان شناسان شناختی معتقدند که فرایندهای شناختی آشفته، موجب اختلالات روانی می شوند و با تغییر دادن این شناخت ها می توان اختلال مربوط را درمان کرد (روزنهان و سلیگمن؛ ترجمه سیدمحمدی، 1385).

فلدمن (1987) می گوید: ”از دیدگاه الیس بسیاری از ناراحتی ها و بی نظمی ها در زندگی عاطفی مردم، ناشی از عقاید غیر منطقی آن ها در مورد خود و جهان پیرامون خود است“. الیس بر این باور است که اضطراب و اختلالات عاطفی نتیجه طرز تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی است (شفیع آبادی و ناصری، 1378).

نتایج پژوهش مالوف، شوت و مک کلیلند نشان می دهند که حالت و میزان بالای اضطرابی که دانشجویان احساس می کنند، در موقعیت های همراه با فشار روانی بیشتر، با باورهای غیر منطقی آن ها مرتبط است (سلطانی نژاد، 1377).

شاید بتوان گفت که در روان شناسی، سازه سلامت روان، مهمترین سازه است. هدف مطالعات همه رشته ها و گرایش های روان شناسی، به نوعی افزایش سلامت روان در افراد و در نهایت جامعه است. تقریباً هر متغیری که بنا باشد در متون روان شناسی به عنوان متغیری مهم شناخته شود، باید با سلامت روان ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم نشان دهد.

در این راستا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش درمان عقلانی –هیجانی رفتاری بر سلامت روان زنان 25 تا 32 ساله شهر تهران است، زیرا تجربیات بالینی متعدد نشان داده است که استفاده از روش های روان درمانی متداول بدون توجه به باورهای غیر منطقی فرد، جلب توجه و تمرکز وی به قدرت باورها در مواردی چندان موثر نبوده و منجر به بازگشت علایم مرضی می شود.

اما اگر بتوان علاوه بر فنون شناخت درمانی، افکار و باورهای فرد را شناسایی کرد و در جهت مثبت به کار برد، فرد نگرش و باورداشت های منطقی جدیدی نسبت به خود کسب می کند که در اطمینان بخشی و امیدواری، افزایش تسلط و اعتماد به نفس و معنی بخشیدن به فعالیت هایی که قبلاً در زندگی وی را دچار پوچی کرده اند موثر خواهد بود.

لذا بدین منظور سوال پژوهشی زیر مطرح شده است:

آیا آموزش درمان عقلانی –هیجانی رفتاری بر سلامت روان زنان تاثیر دارد؟

روش پژوهش

جامعه آماری و تعداد نمونه:

جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش عبارت است از کلیه زنان 25 تا 32 ساله شهر تهران که در سال 87-1386، به مراکز مشاوره وروان شناسی مراجعه کرده اند.

به منظور دستیابی به زنان با سلامت روان پایین آزمون سلامت روان روی این مراجعه کنندگان اجرا شد و سپس 62 نفر زن با سلامت روانی پایین شناسایی شدند که از این تعداد 45 نفر اعلام آمادگی جهت شرکت در جلسات کردند.

سپس به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده 44 نفر از زنان انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.

روش نمونه گیری

پژوهش حاضر از نوع تحقیقات آزمایشی است و از روش نمونه گیری تصادفی ساده در این پژوهش استفاده شد و 22 نفر از کل نمونه با اعلام آمادگی جهت شرکت در جلسات آموزش درمان عقلانی- هیجانی رفتاری به عنوان گروه آزمایش و22 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل در پژوهش انتخاب شدند.

پس از آن گروه آزمایش به مدت 12 جلسه درمانی (به مدت 100 دقیقه) تحت آموزش و درمان قرار گرفتند. در جلسات آموزش و درمان بر روش های شناخت درمانگری که هدف آن ها تغییر باورداشت های غلط زنان و تبدیل افکار خودکار منفی به افکار منطقی آنان بود. .

لازم به ذکر است که به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از اتمام جلسات آموزشی هر دو گروه (آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون مجدداً با پرسشنامه سلامت روان مورد آزمون قرار گرفتند.

ابزار اندازه گیری پژوهش

پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ): در این پژوهش برای سنجش عمومی دانشجویان از پرسشنامه سلامت عمومی، گلدبرگ استفاده شد. متن اصلی پرسشنامه توسط گلدبرگ (1972) طراحی شده است.

از این ابزار می توان برای بررسی سلامت روان و غربالگری اختلالات روانی استفاده کرد (باقری یزدی، بوالهری و پیروی، 1374). این آزمون شامل 28 سوال است. این پرسشنامه به صورت عینی و بر اساس مفروضه مقیاس لیکرت نمره گذاری می شود.

در این پرسشنامه نمرات بالا بر وضعیت سلامت عمومی وخیم تر و نمرات پایین بر سلامت عمومی دلالت دارند. این ابزار از ویژگی های روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. که از جمله می توان به تحقیق هومن (1376) اشاره کرد. لازم به ذکر است ضرایب پایایی این پرسشنامه در دامنه 84/0 تا 92/0 قرار دارد.

یافته ها

برای بررسی داده های پژوهش ابتدا پیش فرض های آزمون t همبسته مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور همان گونه که در جدول1 و نمودار 1 مشاهده می شود، همبستگی بین گروه آزمایش و کنترل و نیز ماتریس همبستگی آن برای بررسی فرض خطی بودن رابطه مورد تحلیل قرار گرفت.

جدول 1. بررسی همبستگی بین نمره های سلامت روان گروه آزمایش و گروه کنترل

همان طور که مشاهده می شود به دلیل آن که دو گروه در ابتدا همتا شده اند، بین گروه آزمایش و کنترل همبستگی معناداری (82/0) در سطح 01/0 وجود دارد. در نتیجه فرض همبسته بودن دو گروه برقرار است.

نمودار1. رابطه بین گروه آزمایش و کنترل برحسب نمره های سلامت روان

با توجه به نمودار 1 مشاهده می شود که رابطه بین سلامت روان گروه آزمایش و کنترل خطی است و در نتیجه پیش فرض های آزمون برقرار است، بنابراین به بررسی تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل می پردازیم.

جدول 2. تحلیل مقایسه تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل بعد از آموزش درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری بر روی گروه آزمایش

همان طور که ملاحظه می شود بین گروه آزمایش و گروه کنترل بعد از آموزش درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری بر روی گروه آزمایش (577/12-) در سطح 01/0 تفاوت معنی داری وجود دارد. به این معنا که آموزش درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری بر روی افراد باعث افزایش سلامت روان آنان می شود.++

نمودار 2. مقایسه تفاوت بین سلامت روان گروه آزمایش و گروه کنترل

بحث و نتیجه گیری

در زندگی امروزی بیش از هر زمان دیگری شاهد تجارب استرس زایی هستیم که بهداشت و سلامت روان افراد را به مخاطره انداخته، باعث بروز ناراحتی های روحی و روانی در انسان می گردند. در چنین شرایطی برخی عوامل می توانند به کمک انسان آیند و مانع از آسیب دیدگی و اضمحلال وی زیر فشار سنگین مسایل و مشکلات گردند (طاهری، گلی نژاد و عموزاده، 1387).

از جمله عواملی که به اعتقاد برخی از روان شناسان و به استناد مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در چند دهه اخیر، نقش و جایگاه موثری در قلمرو بهداشت روانی دارد و نیز کارایی آن در درمان بیماری های روانی اثبات شده است، آموزش شناختی عقلانی-هیجانی-رفتاری است (ولی زاده و امامی پور، 1386).

نتایج داده های پژوهش بیانگر آن است که آموزش درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری موجب افزایش سلامت روان در زنان می شود که در راستای نتایج این پژوهش، نتایج پژوهش های بک (1976)، فلدمن (1987)، والن و همکاران (1992)، الیس (1993)، کاسی نوف (1998)، شارف (2000)، اوتسی، لانیز، ویلیامز، بولدن و لی (2006) و صادقی (1380) و گُردی و همکاران (1384) که بیانگر تاثیر عوامل شناختی در سبب شناسی و بهبود سلامت روان به خود اختصاص داده است هم راستا هستند.

و همچنین به دلیل این که ما با رویدادهای زندگی، همیشه برخورد صد در صد واقع بینانه نمی کنیم، هر کدام از ما آسیب پذیری هایی داریم و واکنش های ما در برخورد با مسایل زندگی، در بسیاری از موارد، بی تناسب است که در آموزش درمان های شناختی، ایجاد تغییر در تفکر و فعالیت ها به وسیله تاثیرگذاری بر الگوهای هشیار تفکر فرد است و روان شناسان شناختی معتقدند که فرایندهای شناختی آشفته، موجب اختلالات روانی می شوند و با تغییر دادن این شناخت ها می توان اختلال مربوط را درمان کرد. همچنین از دیدگاه الیس (1993) بسیاری از ناراحتی ها و بی نظمی ها در زندگی عاطفی مردم، ناشی از عقاید غیر منطقی آن ها در مورد خود و جهان پیرامون خود است.

دکتر شیرین ولی زاده روانشناس و نخبه کشوری و مدیریت موسسه روانشناسی خانه شیرین

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *