روانشناسی مثبت گرا چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

روانشناسی مثبت گرا

روانشناسی مثبت گرا چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

روانشناسی مثبت گرا به طرق مختلف و با کلمات زیادی توصیف شده است، اما تعریف رایج پذیرفته شده از این رشته این است:

روانشناسی مثبت گرا مطالعه علمی است در مورد آنچه که زندگی را ارزشمندتر می کند.

تماس با زندگی شیرین

به طور خلاصه روی چه چیزی تمرکز می کند؟

روانشناس مثبت گرا بر رویدادها و تأثیرات مثبت در زندگی تمرکز می کند، از جمله: تجربیات مثبت (مانند شادی، شادی، الهام، و عشق(حالت‌ها و ویژگی‌های مثبت (مانند قدردانی، انعطاف‌پذیری، و شفقت) نهادهای مثبت (به کارگیری اصول مثبت در کل سازمان ها و نهادها)

به عنوان یک رشته، روانشناسی مثبت گرا بیشتر وقت خود را صرف تفکر در مورد موضوعاتی مانند نقاط قوت شخصیت، خوش بینی، رضایت از زندگی، شادی، رفاه، قدردانی، شفقت (و همچنین شفقت به خود)، عزت نفس و اعتماد به نفس و امید می کند. این موضوعات به منظور یادگیری چگونگی کمک به افراد برای شکوفایی و داشتن بهترین زندگی مورد مطالعه قرار می گیرند.

مارتین سلیگمن چه تاثیری بر روانشناسی مثبت گرا گذاشت:

مارتین سلیگمن محققی با تجربه گسترده در روانشناسی است. اگر تا به حال در مورد جنبش روانشناسی مثبت نشنیده بودید، هنوز هم ممکن است زمانی نام او را شنیده باشید. تحقیقات سلیگمن در دهه های 1960 و 70 پایه و اساس نظریه روانشناختی معروف “درماندگی آموخته شده” را پایه گذاری کرد.

این نظریه که توسط دهه‌ها تحقیق پشتیبانی شده است، توضیح می‌دهد که چگونه انسان‌ها و حیوانات می‌توانند بیاموزند و احساس کنند کنترل خود را بر آنچه برایشان اتفاق می‌افتد از دست داده‌اند. سلیگمن این پدیده را با افسردگی مرتبط دانست و خاطرنشان کرد که بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی نیز احساس درماندگی می کنند.

کار او در مورد این موضوع الهام‌بخش، ایده‌ها و شواهدی برای پشتیبان‌گیری از بسیاری از درمان‌های علائم افسردگی و همچنین راهبردهایی برای پیشگیری از افسردگی ارائه کرد. در حالی که این به خودی خود به اندازه کافی تأثیرگذار است، سلیگمن می دانست که چیزهای بیشتری برای ارائه به جامعه روانشناسی و جهان به طور کلی دارد – به ویژه، کارهای بیشتری روی موارد مثبت، نشاط بخش و الهام بخش.

او پس از اینکه با درماندگی آموخته شده برای خود نامی دست و پا کرد، توجه خود را به سایر صفات، ویژگی‌ها و دیدگاه‌های قابل یادگیری معطوف کرد. او آنچه را که در تاب آوری به دنبالش بود یافت و خوش بینی را آموخت، یافته هایی که زمینه ساز برنامه های تاب آوری که به طور گسترده برای کودکان و اعضای ارتش اجرا می شد.

سلیگمن از تمرکز بیش از حد محدود روانشناسی بر موارد منفی ناامید شد. توجه زیادی به بیماری‌های روانی، روان‌شناسی غیرطبیعی، تروما، رنج و درد معطوف شد و توجه نسبتاً کمی به شادی، رفاه، استثناگرایی، نقاط قوت و شکوفایی معطوف شد.

زمانی که او در سال 1998 به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا انتخاب شد، از فرصت استفاده کرد تا مسیر این حوزه را از چنین موقعیت تأثیرگذاری تغییر دهد. او زیرشاخه جدیدی از روانشناسی را با تمرکز بر آنچه که زندگی می بخشد و نه نابود کننده پیشنهاد کرد.

مقاله بنیادی این رشته جدید، روانشناسی مثبت گرا، در سال 2000 توسط سلیگمن و «پدر بنیانگذار» جریان، میهالی سیکسزنت میهالی منتشر شد. از سال 2000، درخواست سلیگمن برای تمرکز بیشتر بر موارد مثبت در زندگی توسط هزاران محقق در سراسر جهان پاسخ داده شده است و ده ها هزار مطالعه در مورد پدیده های مثبت را برانگیخته و پایه ای برای به کارگیری اصول مثبت در مربیگری، آموزش و روابط ایجاد کرده است.

تماس با زندگی شیرین

فواید روانشناسی مثبت گرا:

به طور کلی، بزرگترین مزیت بالقوه روانشناسی مثبت گرا این است که به ما قدرت تغییر دیدگاه را می آموزد. این تمرکز بسیاری از تکنیک‌ها، تمرین‌ها و حتی کل برنامه‌های مبتنی بر روان‌شناسی مثبت است، زیرا یک تغییر نسبتاً کوچک در دیدگاه فرد می‌تواند منجر به تغییرات خیره‌کننده در رفاه و کیفیت زندگی شود. تزریق کمی خوش‌بینی و قدردانی بیشتر به زندگی‌تان، اقدام ساده‌ای است که می‌تواند به شما دیدگاه مثبت‌تری نسبت به زندگی بدهد.

البته، هیچ روانشناس مثبت اندیش محترمی به شما نمی گوید که فقط به موارد مثبت زندگی فکر کنید، عمل کنید و روی آن تمرکز کنید – تعادل مهم است. روانشناسی مثبت گرا برای جایگزینی روانشناسی سنتی ایجاد نشده است، بلکه برای تکمیل آن با یک سوگیری مثبت است که به همان اندازه سوگیری منفی روانشناسی در چند دهه گذشته قوی است.

مطالعات و تحقیقات در روانشناسی مثبت گرا می آموزد که چگونه از قدرت تغییر دیدگاه خود برای به حداکثر رساندن پتانسیل شادی در بسیاری از رفتارهای روزمره خود استفاده کنیم.

برای مثال، هر یک از این یافته‌ها یک ایده مشخص برای بهبود کیفیت زندگی خود به ما می‌دهد. مردم تأثیر پول بر خوشبختی خود را بسیار زیاد ارزیابی می کنند. تأثیری دارد، اما نه به اندازه ای که ما فکر می کنیم، بنابراین تمرکز کمتر بر دستیابی به ثروت احتمالاً شما را شادتر می کند. خرج کردن پول برای تجربیات نسبت به خرج کردن پول برای دارایی های مادی، تقویت بیشتری برای شادی ایجاد می کند.

قدردانی سهم بزرگی در شادی در زندگی دارد و نشان می‌دهد که هر چه بیشتر قدردانی را پرورش دهیم، شادتر خواهیم بود.( سلیگمن، استین، پارک، و پترسون) اکسی توسین ممکن است اعتماد، همدلی و اخلاقیات بیشتری را در انسان برانگیزد، به این معنی که در آغوش گرفتن یا دیگر نشان دادن محبت فیزیکی ممکن است به سلامت کلی شما کمک کند و بهزیستی دیگران.

کسانی که عمداً خلق و خوی مثبتی را برای تطابق با عواطف بیرونی که باید نشان دهند (یعنی در کار عاطفی) پرورش می دهند، از تجربه واقعی بیشتر خلق مثبت سود می برند. به عبارت دیگر، «پوشیدن چهره‌ای شاد» لزوماً احساس شادی بیشتری در شما ایجاد نمی‌کند، اما انجام کمی تلاش احتمالاً این کار را انجام می‌دهد.

(اسکات و بارنز) شادی مسری است؛ کسانی که دوستان شاد و افراد مهم دیگری دارند، به احتمال زیاد در آینده شاد خواهند بود (فاولر و کریستاکیس) افرادی که اعمال محبت آمیز نسبت به دیگران انجام می دهند، نه تنها به رفاه می رسند، بلکه بیشتر مورد پذیرش همسالان خود قرار می گیرند.

زمان داوطلبانه برای هدفی که به آن اعتقاد دارید، رفاه و رضایت از زندگی شما را بهبود می بخشد و حتی ممکن است علائم افسردگی را کاهش دهد (جنکینسون و همکاران) خرج کردن پول برای دیگران باعث شادی بیشتر برای بخشنده می شود (دان، آکنین و نورتون)

روانشناسی مثبت گرا نیز خود را به بهبود در محل کار کمک می کند. مطالعات میدانی نشان داده است که:

حساسات مثبت عملکرد شغلی ما را افزایش می دهد.
احساسات مثبت در محل کار مسری هستند، به این معنی که یک فرد یا تیم مثبت می تواند اثر موجی داشته باشد که در کل سازمان گسترش می یابد. یکی از مزایای تمرین یک دیدگاه روانشناختی مثبت، به بیان کلی، موفقیت است!

موفقیت نه تنها ما را شادتر می کند، بلکه احساس خوشحالی و تجربه احساسات مثبت در واقع شانس موفقیت ما را افزایش می دهد (لیوبومیرسکی، کینگ و داینر) با این حال، تصور نکنید که امتناع از سرکوب هرگونه تجاوز به احساسات یا دیدگاه های منفی به شما کمک می کند تا به موفقیت برسید.

یک یافته مهم از تحقیقات روانشناسی مثبت گرا این است که وادار کردن افرادی که به طور طبیعی خوش بین نیستند به “فقط مثبت فکر کنند” می تواند آسیب بیشتری نسبت به سود داشته باشد. خوش بینی غیرواقعی، همراه با بدبینی شدید، مضر است.

یکی دیگر از مزایای گسترده جنبش روانشناسی مثبت، ایده دقیق تری از «زندگی خوب» است. روی اف.باومایستر و همکارانش، روانشناس مثبت اندیش مشهور، چالش تعیین اینکه چه چیزی یک زندگی خوب را ایجاد می کند، انجام دادند و به یافته های جالبی دست یافتند که می توانید آنها را در زندگی خود اعمال کنید.

تحقیقات آنها نشان داد که شادی و احساس معنا در زندگی لزوماً دست به دست هم نمی دهند، و این نشان می دهد که تمرکز بر احساسات مثبت به تنهایی زندگی رضایت بخشی و رضایت بخشی را که می خواهید به ارمغان نمی آورد.

برخی از یافته های خاص تر آنها شامل موارد زیر است:

ارضای خواسته ها و نیازهای فرد باعث افزایش شادی می شود، اما عملاً هیچ تأثیری بر معناداری ندارد. این نشان می‌دهد که تمرکز بر دستیابی به آنچه می‌خواهید، شادی شما را افزایش می‌دهد، اما ممکن است مجبور شوید مکمل‌ها را برای درک عمیق‌تری از معنا مصرف کنید.

شادی معطوف به حال است، ریشه در لحظه دارد، در حالی که معنادار بودن بیشتر بر گذشته و آینده و نحوه پیوند آنها با حال متمرکز است. این یافته نشان می دهد که می توانید برای افزایش شادی خود بر روی زمان حال تمرکز کنید، اما ممکن است برای یافتن معنی بیشتر به گذشته و آینده خود فکر کنید.

“بخشنده ها” معنای بیشتری را تجربه می کنند، در حالی که “گیرندگان” شادی بیشتری را تجربه می کنند. اگر احساس می‌کنید فاقد معنا هستید، سعی کنید به دیگران پاسخ دهید، اما اگر شادی ندارید، سعی کنید سخاوت دیگران را بپذیرید تا به خودتان کمک کنید.

نگرانی، استرس و اضطراب بیشتر توسط کسانی که زندگی‌شان پرمعنا و شادی پایین است، احساس می‌شود. این نشان می‌دهد که اگر حس معناداری قوی دارید، نباید در مورد تجربه احساسات منفی خیلی ناراحت شوید، کمی احساس منفی در واقع می‌تواند چیز خوبی باشد.

قصد بیان خود واقعی و احساس هویت شخصی قوی با معنا مرتبط است، اما نه با شادی. اگر در جستجوی معنا هستید، سعی کنید روی عمل خود از اصالت کار کنید. یافته‌هایی از این دست، تعدادی از نظریه‌های جالب را که ادبیات روان‌شناسی مثبت‌گرا را تقویت می‌کنند، به‌وجود آورده‌اند.

تماس با زندگی شیرین

نظریه و مفاهیم:

مهمترین چیزی که در مورد روانشناسی مثبت باید فهمید این است که این در واقع علم است – این یک زیر شاخه از روانشناسی است، و اگرچه گاهی اوقات به عنوان یک “علم نرم” یا یک “شبه علم” مورد تمسخر قرار می گیرد، اما همچنان بر اساس روش علمی است.

ارزیابی نظریه ها بر اساس شواهد همانطور که کریستوفر پترسون، استاد دانشگاه میشیگان و اسطوره روانشناسی مثبت گرا می گوید: روانشناسی مثبت را نباید با خودیاری آزمایش‌نشده، تأیید بی‌پا، یا دین سکولار اشتباه گرفت – مهم نیست چقدر اینها ممکن است احساس خوبی در ما ایجاد کنند. روانشناسی مثبت گرا نه نسخه بازیافت شده ای از قدرت تفکر مثبت است و نه دنباله ای بر راز.

پترسون در ادامه به تشریح نظریه ها و مفاهیمی که از تحقیقات تاکنون (تا سال 2008) به دست آمده است، می پردازد:

  • اکثر مردم خوشحال هستند.
  • شادی یکی از عوامل خوشایند زندگی است و باعث شادی بیشتر می شود.
  • اکثر مردم بسیار انعطاف پذیر هستند.
  • شادی، نقاط قوت شخصیت و روابط اجتماعی خوب به عنوان محافظی در برابر ناامیدی ها و شکست ها عمل می کنند.
  • بحران ها شخصیت را آشکار می کنند.
  • افراد دیگر اهمیت دارند (از نظر اینکه چه چیزی زندگی را ارزش زندگی کردن دارد.)
  • کار همچنین از نظر ارزش بخشیدن به زندگی اهمیت دارد، به شرطی که درگیر باشیم و از آن معنا و هدف بگیریم.
  • پول پس از یک نقطه معین به خوشبختی ما بازده کاهش می یابد، اما ما می توانیم با خرج کردن پول برای دیگران مقداری شادی بخریم.
  • بهزیستی، شکل عمیق‌تر رضایت نسبت به شادی برای داشتن زندگی خوب مهم‌تر از لذت‌گرایی (تمرکز تنها بر لذت و احساسات مثبت) است.
  • “قلب” بیش از “سر” اهمیت دارد، به این معنی که چیزهایی مانند همدلی و شفقت به اندازه تفکر انتقادی مهم هستند.
  • تقریباً همه روزهای خوب سه چیز مشترک دارند: احساس استقلال، شایستگی و ارتباط با دیگران.
  • زندگی خوب را می توان آموزش داد.

تماس با زندگی شیرین

اهداف روانشناسی مثبت گرا

استفاده از روانشناسی مثبت در مربیگری می تواند یک تجارت دشوار باشد، اما با بهترین نیت و مراقبت از دیگران انجام می شود. به طور کلی اهداف روانشناسی مثبت گرا در مربیگری به شرح زیر است:

برای تأثیر مثبت بر زندگی مراجع-این هدف بالاتر از همه چیز است، و بقیه به طور غیرمستقیم به این هدف کمک می کنند. هدف اصلی روانشناسی مثبت گرا بهبود زندگی مراجع است.

به مراجع کمک کنید تا نقاط قوت و استعدادهای منحصر به فرد خود را شناسایی و توسعه دهند.

توانایی‌های هدف‌گذاری و هدف‌یابی مراجع را تقویت کنید؛

پرورش حس شادی و رفاه مراجع؛

ایجاد حس امید در دیدگاه مراجع؛

ایجاد حس قدردانی در مراجع؛

به مراجع کمک کنید تا روابط سالم و مثبتی با دیگران ایجاد کند و حفظ کند.

و تشویقش کنید که دیدگاهی خوش بینانه داشته باشد.

به مراجع کمک کنید یاد بگیرد هر لحظه مثبت را بچشد

احتمالاً می توانید به راحتی متوجه شوید که چرا اولین هدف بزرگترین است و اساساً همه اهداف دیگر را در بر می گیرد. هر یک از اهداف 2 تا 10 را می توان نقاط عطفی در مسیر رسیدن به هدف 1 در نظر گرفت – تکنیک ها و اهداف موثری که به مراجع و روانشناس مثبت گرا کمک می کند تا راه خود را برای رسیدن به بزرگترین اهداف زندگی مراجع انجام دهند.

مقالات پیشنهادی :

24 نکته برای بالا بردن اعتماد به‌ نفس

برنامه روزانه یک زن موفق از دید روانشناسان!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *