روانشناسی اجتماعی به چه موضوعاتی می پردازد؟
چه چیز ی نگرش ما را شکل می دهد؟ چرا برخی از مردم چنین رهبران بزرگی هستند؟ تعصب چگونه ایجاد می شود و چگونه می توانیم بر آن غلبه کنیم؟ اینها تنها تعدادی از سواالت بزرگ مورد عالقه در روانشناسی اجتماعی هستند. روانشناسان اجتماعی به مسائلی میپردازند که می توانند تأثیر قابل توجهی بر سالمت و رفاه فردی داشته باشند، از درک رفتار قلدری گرفته تا تحلیل اینکه چرا گاهی اوقات مردم در کمک به افراد نیازمند شکست میخورند.
روانشناسی اجتماعی مطالعه علمی است در مورد اینکه چگونه افکار، احساسات و رفتار افراد تحت تأثیر حضور واقعی، تصوری و ضمنی دیگران قرار میگیرد، «تصور» و «حضور ضمنی» که به هنجارهای اجتماعی درونیشدهای اشاره دارد که انسانها تحت تأثیر آنها قرار میگیرند. حتی زمانی که تنها هستند .
حتما قبلا متوجه شده اید که افراد دیگر می توانند تاثیر چشمگیری بر نحوه عملکرد و انتخاب های شما داشته باشند . در نظر بگیرید که اگر تنها بودید در مقابل اگر افراد دیگری در اتاق بودند چگونه ممکن بود در موقعیتی رفتار کنید.
تصمیماتی که می گیرید و رفتار هایی که از خود نشان می دهید ممکن است نه تنها به تعداد افراد حاضر بلکه افرادی که در اطراف شما هستندنیز بستگی داشته باشد، برای مثال زمانی که در کنار گروهی از دوستان نزدیک هستید احتمالا رفتار متفاوتی نسبت به گروهی از همکاران یا سرپرستان کار خواهید داشت.
روانشناس اجتماعی معمولاً رفتار انسان را به عنوان نتیجه رابطه بین حالت روانی و موقعیت اجتماعی، مطالعه شرایطی که تحت آن افکار، احساسات و رفتارها رخ میدهند و چگونگی تأثیر این متغیرها بر تعاملات اجتماعی توضیح میدهند. روانشناسی اجتماعی تا حدی شکاف بین روانشناسی و جامعه شناسی را پر کرده است، اما هنوز بین این دو حوزه شکاف وجود دارد.
با این وجود، رویکردهای جامعهشناختی به روانشناسی همتای مهمی برای تحقیقات روانشناختی مرسوم باقی میماند. علاوه بر شکاف بین روانشناسی و جامعه شناسی، تفاوت در تأکید بین روانشناسان اجتماعی آمریکایی و اروپایی وجود دارد، زیرا اولی به طور سنتی بیشتر بر روی فرد متمرکز شده است، در حالی که دومی عموماً به پدیده های سطح گروه توجه بیشتری نشان می دهد.
تاریخچه روانشناسی اجتماعی:
گرچه موضوعات روانشناسی اجتماعی قبلاً در بسیاری از تاریخ بشر در فلسفه مورد بحث قرار گرفته بود – مانند نوشتههای فیلسوف اسلامی فارابی که به موضوعات مشابهی میپرداخت این رشته علمی مدرن در ایالات متحده زمانی آغاز شد که انجمن جامعه شناسی آمریکا تأسیس شد.
در قرن نوزدهم، روانشناسی اجتماعی یک حوزه نوظهور از حوزه بزرگتر روانشناسی بود. در آن زمان، بسیاری از روانشناسان نگران ارائه توضیحاتی ملموس برای جنبه های مختلف طبیعت انسان بودند. آنها تلاش کردند تا روابط علت و معلولی مشخصی را کشف کنند که تعاملات اجتماعی را توضیح می دهد.
برای این کار، روش علمی را در رفتار انسان به کار بردند. اولین مطالعه منتشر شده در این زمینه، آزمایش 1898 نورمن تریپلت در مورد پدیده تسهیل اجتماعی بود. این آزمایشهای روانشناختی بعداً پایه و اساس بسیاری از یافتههای روانشناختی اجتماعی قرن بیستم را تشکیل دادند.
در طول دهه 1930، بسیاری از روانشناسان گشتالت، به ویژه کورت لوین، از آلمان نازی به ایالات متحده گریختند. آنها در توسعه این رشته بهعنوان حوزهای جدا از مدارس غالب رفتاری و روانکاوی آن زمان نقش مهمی داشتند. نگرشها و پدیدههای گروههای کوچک، موضوعاتی بودند که بیشتر در این دوره مورد مطالعه قرار میگرفتند.
در طول جنگ جهانی دوم، روانشناسان اجتماعی بیشتر به مطالعات مربوط به ترغیب و تبلیغ برای ارتش ایالات متحده پرداختند. پس از جنگ، محققان به انواع مشکلات اجتماعی، از جمله مسائل مربوط به جنسیت و تعصب نژادی علاقه مند شدند. قابل توجه ترین و بحث برانگیزترین آنها آزمایشات میلگرام بود.
در طول سالهای بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، همکاریهای مکرری بین روانشناسان و جامعهشناسان وجود داشت. با این حال، این دو رشته در سالهای اخیر به طور فزایندهای تخصصی شده و از یکدیگر جدا شدهاند، و جامعهشناسان عموماً بر ویژگیهای کلان تمرکز میکنند در حالی که روانشناسان عموماً بر ویژگیهای خرد بیشتر تمرکز میکنند.
اواخر قرن بیستم و مدرنیته
در دهه 1960، علاقه فزاینده ای به موضوعاتی مانند ناهماهنگی شناختی، مداخله تماشاگران و پرخاشگری وجود داشت.
با این حال، در دهه 1970، روانشناسی اجتماعی در آمریکا به یک بحران رسیده بود، زیرا بحثهای داغ درباره موضوعاتی مانند نگرانیهای اخلاقی در مورد آزمایشهای آزمایشگاهی، اینکه آیا نگرش میتواند واقعاً رفتار را پیشبینی کند، و اینکه چقدر علم میتواند در یک فرهنگ انجام شود، پدیدار شد. زمینه. این همچنین زمانی بود که موقعیتگرایی ارتباط خود و شخصیت را در روانشناسی به چالش کشید.
در طول دهههای 1980 و 1990، روانشناسی اجتماعی به سطح [اصطلاح طاووس] بالغتری رسید، بهویژه در رابطه با نظریه و روششناسی. اکنون، استانداردهای اخلاقی دقیق تحقیق را تنظیم میکند و دیدگاههای کثرتگرایانه و چندفرهنگی ظاهر شده است.
محققان مدرن به بسیاری از پدیدهها علاقهمند هستند، اگرچه اسناد، شناخت اجتماعی و خودپنداره شاید حوزههایی باشند که در سالهای اخیر بیشترین رشد را داشتهاند. روانشناسان اجتماعی همچنین علایق کاربردی خود را با مشارکت در روانشناسی اجتماعی بهداشت، آموزش، قانون و محل کار حفظ کرده اند.
قبل از هر چیز می خواهیم بدانیم جامعه به چه معناست.
جامعه واقعا چیست؟
شرایط مختلفی باید وجود داشته باشد تا بتوانیم بگوییم عده ای اجتماعی زندگی کرده، یک جامعه را تشکیل می دهند.
1-سرزمین مشترکی را اشغال کرده باشند( یعنی در یک ناحیه و با هم زندگی کنند)
2-علاوه بر زندگی در یک محل، با هم روابط متقابل نیز داشته باشند.
3-فرهنگ مشترکی و احساس مشابهی از عضویت ، تعلق و تعهد به آن داشته باشند.
بنابر این به طور خلاصه جامعه گروهی از افراد دارای روابط متقابل اند که در یک ناحیه با هم سکونت و در یک فرهنگ مشارکت دارند.
یک روانشناس اجتماعی به چه مواردی باید توجه داشته باشد:
روانشناسان اجتماعی به تمام جنبه های شخصیتی و تعامل اجتماعی علاقه مند هستند و به بررسی تاثیر روابط بین فردی و گروهی ببر رفتار انسان می پردازند.
درک روانشناسی اجتماعی:
نحوه درک ما از خود در رابطه با سایر نقاط جهان بر رفتار ها و باور های ما تاثیر می گذارد. نظرات دیگران نیز بر رفتار ما و نحوه نگرش ما به خود تاثیر می گذارد. روانشناسان اجتماعی به تمام جنبه های روابط بین فردی و راه هایی که روانشناسی می تواند این تعاملات را بهبود بخشد علاقه مند هستند.
برای مثال : تحقیقات آن ها به ما کمک می کند بفهمیم مردم چگونه نگرش هایی را نسبت به دیگران شکل می دهند و زمانی که این نگرش ها مضر هستند- مثلا در مورد تعصب- بینشی در مورد راه هایی برای تغییر آنها ارائه می کند.
روانشناسی اجتماعی کاربردی:
روانشناسان اجتماعی مطالعه می کنند که چگونه تأثیر اجتماعی ، ادراک اجتماعی و تعامل اجتماعی بر رفتار فردی و گروهی تأثیر می گذارد. برخی از روانشناسان اجتماعی بر انجام تحقیقات در مورد رفتار انسان تمرکز می کنند. برخی دیگر بر کاربرد عملی روانشناسی اجتماعی با کمک به سازمان ها در استخدام و آموزش کارکنان تمرکز می کنند.
ارزیابی برنامه های آموزشی برای تعیین اینکه آیا استراتژیهای مداخله مؤثر هستند یا خیر. جستوجوی راههایی برای تشویق مردم به کاهش آلودگی؛ یا ارائه مشاوره به مشاغل یا کارمندانی که برای میانجیگری در تعارض به کمک نیاز دارند. از آنجایی که روانشناسان اجتماعی برای ترکیب دانش خود از رفتار انسانی با روش های تحقیق علمی آموزش دیده اند، گزینه های شغلی و تنظیمات کاری متنوع هستند.
بسیاری از روانشناسان اجتماعی کار در محیط های آموزشی مانند کالج ها و دانشگاه ها را انتخاب می کنند که در آنجا تحقیق می کنند، کالس ها تدریس می کنند و آزمایشگاه ها ی روانشناسی اجتماعی را اداره می کنند.
سایر روانشناسان اجتماعی برای ادارات دولتی، سازمان های غیرانتفاعی، بیمارستان ها، آژانس ها ی خدمات اجتماعی و شرکت های خصوصی کار می کنند. طیف گزینه های شغلی برای یک روانشناس اجتماعی بسیار متنوع است که ممکن است شامل تحقیق، بازاریابی، سیاست یا حتی طراحی فناوری باشد.
روانشناسی اجتماعی طیف وسیعی از موضوعات اجتماعی را در بر می گیرد، از جمله:
رفتار گروهی _ ادراک اجتماعی_ رهبری رفتار غیرکالمی_ مطابقت پرخاشگری تعصب . توجه به این نکته مهم است که روانشناسی اجتماعی فقط به بررسی تأثیرات اجتماعی نیست.
ادراک اجتماعی و تعامل اجتماعی نیز برای درک رفتار اجتماعی حیاتی است. شیوه ای که ما دیگران را می بینیم و طرز فکر ما که آنها ما را می بینند می تواند نقش قدرتمندی در طیف گسترده ای از اقدامات و تصمیمات بازی کند. فقط یک لحظه به این فکر کنید که چگونه گاهی اوقات در یک محیط عمومی متفاوت از آنچه اگر خودتان در خانه بودید عمل می کنید.
در خانه، ممکن است پر سر و صدا باشید، در حالی که در ملاعام ممکن است بسیار مطیع و محتاط باشید.
چرا این هست؟
زیرا افراد اطراف ما افکار، احساسات، خلق و خوی، نگرش ها و برداشت های ما را شکل می دهند. حضور افراد دیگر می تواند در انتخاب های ما و اقداماتی که انجام می دهیم تفاوت ایجاد کند. در حالی که روانشناسی اجتماعی گرایش به یک رشته دانشگاهی دارد، تحقیقاتی که روانشناسان اجتماعی انجام می دهند تأثیر قدرتمندی بر درک ما از سلامت و رفاه روانی دارد.
به عنوان مثال، تحقیق در مورد انطباق به توضیح اینکه چرا نوجوانان گاهی اوقات تا این حد سخت میروند تا با گروه اجتماعی خود سازگار شوند – گاهی اوقات به ضرر سلامت و تندرستی خود هستند. درک این موضوع به روانشناسان کمک می کند تا برنامه های بهداشت عمومی و رویکردهای درمانی را برای نوجوانان توسعه دهند.
اینها می توانند به نوجوانان کمک کنند تا در برابر رفتارهای بالقوه مضر مانند سیگار کشیدن، الکل و مصرف مواد مقاومت کنند.
افلاطون به ایده “ذهن جمعیت” اشاره کرد و مفاهیم ی مانند غیبت اجتماعی و تسهیل اجتماعی در اواخر دهه 1800 معرفی شد. اما پس از جنگ جهانی دوم بود که تحقیقات در زمینه روانشناسی اجتماعی به طور جدی آغاز شد. وحشت هولوکاست محققان را به مطالعه تأثیر اجتماعی، مطابقت و اطاعت سوق داد. چه چیزی می تواند توضیح دهد که چرا مردم در چنین اعمال شیطانی شرکت می کنند؟
آیا مردم به دستورات و فشارهای اجتماعی تعظیم میکردند یا نیروهای دیگری در کار بودند؟
با بررسی این سوالات، روانشناسان اجتماعی توانستند درک بیشتری از قدرت نیروهای اجتماعی مانند اقتدار، پیروی و اطاعت به دست آورند. به عنوان مثال، استنلی میلگرام، روانشناس اجتماعی، توانست نشان دهد که مردم تا چه حد مایلند برای اطاعت از ارقام قدرت پیش بروند.
در مجموعهای از آزمایشهای بدنام، میلگرام و همکارانش به شرکت کنندگان در مطالعه دستور دادند آنچه را که فکر میکردند یک شوک بالقوه خطرناک به فرد دیگری وارد کنند. در واقع، شوکها واقعی نبودند و فرد دیگر فقط وانمود میکرد که توسط پالسهای الکتریکی آسیب دیده است.
اما 65 درصد از کسانی که در این مطالعه شرکت کردند، تنها به این دلیل که یک مرجع به آنها گفته بود که این کار را انجام دهند، حداکثر سطح شوک را وارد کردند. روانشناسی اجتماعی در طول قرن بیستم به رشد خود ادامه داده است و تحقیقاتی الهام بخش است که به درک ما از تجربه و رفتار اجتماعی کمک کرده است.
دنیای اجتماعی ما بخش عظیمی از زندگی ما را تشکیل می دهد، بنابراین جای تعجب نیست که این موضوع برای بسیاری بسیار جذاب باشد.
چگونه روانشناسی اجتماعی با سایر رشته ها متفاوت است:
روانشناسی اجتماعی اغلب با خرد عامیانه، روانشناسی شخصیت و جامعه شناسی اشتباه گرفته می شود. بر خلاف حکمت عامیانه، که بر مشاهدات حکایتی و تفسیر ذهنی متکی است، روانشناسی اجتماعی از روش های علمی و مطالعه تجربی استفاده می کند. محققان در مورد نحوه رفتار افراد فرضیاتی نمی کنند.
آنها آزمایش هایی را طراحی و اجرا می کنند که به نشان دادن روابط بین متغیرها ی مختلف کمک می کند. دکتر شیرین ولی زاده معتقد است که روانشناسی شخصیت بر، ویژگی ها و افکار فردی تمرکز دارد. روانشناسی اجتماعی بر موقعیت ها متمرکز است. روانشناسان اجتماعی به تأثیر محیط اجتماعی و تعاملات گروهی بر نگرش ها و رفتارها علاقه مند هستند.
در نهایت، مهم است که بین روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی تمایز قائل شویم. در حالی که شباهت های زیادی بین این دو وجود دارد، جامعه شناسی تمایل دارد به رفتار و تأثیرات اجتماعی در سطح بسیار گسترده ای نگاه کند.
جامعه شناسان به نهادها و فرهنگ هایی که بر نحوه رفتار مردم تأثیر می گذارند علاقه مند هستند . روانشناسان در عوض بر متغیرهای موقعیتی که بر رفتار اجتماعی تأثیر می گذارند تمرکز می کنند. در حالی که روانشناسی و جامعه شناسی هر دو موضوعات مشابهی را مطالعه می کنند، آنها از دیدگاه ها ی متفاوت به این سؤاالت نگاه می کنند.
چه چیزی روانشناسی اجتماعی را به چنین موضوع مهمی تبدیل می کند؟
روانشناسان اجتماعی بر نگرانی های اجتماعی تمرکز می کنند که تأثیر قدرتمندی بر رفاه فردی و همچنین سلامت جامعه به عنوان یک کل دارد، از جمله مشکالتی مانند مصرف مواد، جنایت، تعصب، سوء استفاده خانگی، سلامت عمومی، قلدری و پرخاشگری.
روانشناسان اجتماعی معمولا مستقیماً در زمینه سلامت روان کار نمی کنند، اما نتایج تحقیقات آنها بر نحوه رفتار متخصصان سلامت روان با رفتارهایی که تحت تأثیر عوامل اجتماعی است تأثیر می گذارد.
برای مثال، برنامه های بهداشت عمومی اغلب بر تکنیکهای متقاعد سازی که توسط روان شناسان اجتماعی شناسایی شده اند، برای تشویق افراد به انجام رفتارهای سالم و در عین حال اجتناب از رفتارهای بالقوه خطرناک متکی هستند.
بدون دیدگاه